دست نوشته های یک قاضی

رعب ظالم را باید از دل مظلوم بیرون کرد تا با کمال شهامت و بدون ترس و بیم در مقابل ظالم بایستد و حق خود را مطالبه کند.

دست نوشته های یک قاضی

رعب ظالم را باید از دل مظلوم بیرون کرد تا با کمال شهامت و بدون ترس و بیم در مقابل ظالم بایستد و حق خود را مطالبه کند.

پند استاد

روزی سقراط، حکیم یونانی، مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثراست. علت ناراحتیش پرسید.

مرد پاسخ داد:

ادامه مطلب ...

خودآگاهی،رویکردی نوین در پیشگیری از جرم

نوشتن و قصه گفتن در واقع وسیله ای برای مقابله و کنار آمدن با تغییراتی است که با آن روبرو می شویم .
در حالی که همه ما لزوماً داستان پرداز......

ادامه مطلب ...

وقتی که سیاست پا در کفش حقوق می کند

نویسنده مهدی صمدی

منبع :سایت باشگاه اندیشه

 

حقوق و سیاست دو محملی هستند که هر گاه پا در کفش یکدیگر کرده‌اند اثرات مخرب آن همواره موجب بروز مشکلاتی شده است. هر چند در عمل این  بیشتر علوم سیاسی است که دوست دارد در حیطه‌های حقوق و قانون وارد شده و تمایلات خود را بر قواعد و قوانین تحمیل نماید.

از مهمترین جنبه‌هایی که علم سیاسی همیشه قصد داشته است با ورود بدان محدودیت هایی را برای حقوقدانان ایجاد نماید مسئله جرم سیاسی است. این عنوان از یک سو مبحثی را می گشاید که در آن مبحث مجرمیت - که یکی از مباحث حقوق جزاست - قرار دارد و از سوی دیگر این جرم متعلق اشخاصی است که به نحوی با سیاست سروکار دارند. برای ورود به این مبحث بایستی ابتدا مطمئن بود مه دیدگاه‌های مطرح شده همگی حقوقی است. زیرا چنانچه ذکر شد دیدگاه سیاسی صلاحیت قانونگذاری نخواهد داشت و اگر تصورات و تمایلات اینچنینی در جریان یک قانونگذاری وارد شودند بدون شک نتایج مثبتی متصور نخواهد بود. اولین کار که باید در تعریف و شناخت جرم سیاسی انجام داد این است که آنرا در جایگاهی از طبقه‌بندی حقوق جزا وارد نمود. ایده اولیه آنست که آنرا در کنار جرم های مختلف از جمله جرم جاسوسی ، جرم خیانت به کشور و از این است یا در حالت کلی در میان جرایم علیه امنیت ملی جای داد. ولی بنابه دلایلی که در ادامه بدان خواهیم پرداخت جرم سیاسی قابلیت چنین تطبیقی را ندارد. چنانچه، بر عکس این جرایم، هدف از تعریف جرم سیاسی برقراری نوعی حمایت از چنین مجرمی است.

نظر دوم آن است که در حقوق جزا بایستی یک طبقه‌بندی جدید ایجاد نمود و در کنار جرایم علیه اشخاص، جرایم علیه اموال جرایم علیه امنیت و جرایمی از این دست یک طبقه بندی مجزا به نام جرایم سیاسی قرار داد. هر چند این نظر نسبت به مورد قبلی مناسب تر است لکن با توجه به عنصر معنوی جرم سیاسی، خواهیم دید که چنین طبقه‌بندی نیز قابل دفاع نیست.

شاید اگر بالاجبار بخواهیم این تقسیم را ایجاد و جرایم سیاسی را در حقوق جزا وارد کنیم بهتر است که نرم طبقه بندی را باز هم کلی تر نموده و جرایم را در محدوده حقوق جزای اختصاص به دو دسته جرایم عادی و جرایم سیاسی تقسیم نمائیم. البته اگر چنین اجباری نداشته باشیم بهتر است از طبقه بندی نیز صرفنظر نمائیم.

کلیات:

هر پدیده مجرمانه برای آنکه در حقوق جزا مورد مطالعه قرار گیرد در یک غربال سه جانبه وارد می شود. در این دستگاه مورتینگ ابتدا جرم، پس مجرم، و در نهایت مجازات موردمطالعه قرار می گیرند. ما نیز در اینجا بطور مختصر همین پروسه را طی خواهیم کرد.

1)جرم:

هر جرم را می توان از دو نظر تعریف نمود اول از دیدگاه جرم شناسانه و دوم از دیدگاه قوانین جزایی تفاوت این دو در آن است که هر چند در تعریف جرم شناساند می توان نظرات اساتید، دکترین و حقوق تطبیقی را مورد مطالعه قرار داد ولی در تعریف قانونی بایستی از چارچوب‌های سخت‌افزاری قانونگذاری تبعیت نمود. در تعریف جرم شناختی جرم سیاسی اقدام فردی یا گروهی تحقق یافته علیه قدرت سیاسی خوانده شده است. در تعریف دیگر جرم سیاسی جرمی دانسته شده است که متوجه تشکیلات و اداره مملکت می شود یا علیه حقوق حاصل از تشکیلات و اراده مملکت نسبت به افرارمحقق می‌شود. در یک دیدگاه دیگر این جرم، فعلی است که به نحوی به ارکان سیاسی مملکت خدشه وارد می کند. 

2) مجرم(یا مسئول کنش های مخالف با نظم اجتماعی):

حقوق جزا مجرم را کس می داند که در مقابل کنش هایی که مخالفت با نظم اجتماعی ایجاد شده است مسئول می‌باشد. ولی باید توجه داشت که برای مجرم خواندن کسی بایستی وی از مراحل چندی عبور داده شود. به عبارت دیگر نمی توان کسی را به اسم یا فامیل مجرم شناخت بلکه لازم است هر شخص که می تواند مجرم باشد را ابتدا به عنوان متهم شناسایی کرد و سپس وی را پس از ثبوت و اثبات عنوان مجرمانه انتصابیش مجرم شناخت. در این منظر مجرم سیاسی به کسی اطلاق می‌شود که با نظام مخالفت غیر قانونی ورزیده و خارج از چارچوب‌های معمول و مجاز اقدام نماید.ولی تفاوت بسیاری بین مجرم سیاسی و دیگر مجرمان در جرایم عادی وجود دارد مجرم سیاسی انسانی آگاه و دانا است که آرمان و آرزوی او این است تا شیوه‌ای بهتر برای اداره کشور طراحی نماید. شیوه‌ای که چندان مطابق شیوه حاضر نبوده و از این رو خوشایندطبقه حاکم قرار نمی‌گیرد.

3) مجازات، یا واکنش جامعه از قبال پدیده مجرمانه:

  واکنش در برابر جرم در جوامع امروزی دیگر چیزی نیست که بتوان از افراد یا حتی صاحبان قدرت توقع داشت. مجازات در جوامع پیشرفته پدیده امنیت که دقیقاً ناشی از اعمال اقتدار قانون و حاکمیت تلقی شده و از سوی حاکمیت نیز اعمال می گردد. هر حکومتی از اعمال مجازات دو هدف را دنبال می‌کند . اول اصلاح و تربیت مجرم دوم اجرای عدالت

ویژگی‌های جرم سیاسی :

هدف از تاسیس عنوان جرم سیاسی اقدام برای حمایت از مجرم سیاسی و تفکیک او از افراد و سود جوست. این افراد سعی دارند منافع شخصی خود را در قبال عنوان، مجرم سیاسی پنهان ساخته و خود را از مجازات محصول بدارند. علاوه بر آن در تاًسیس این عنوان سعی شده تا رویه‌ای قانونی برای کاهش از مجازات و حمایت از مجرمین سیاسی ایجاد گردد. آنهایی که در تلاشند تا با سامان دادن به پروژه جرم سیاسی عنوانی جدید در حقوق جزا پایه‌گذاری کنند می‌کوشند هم از جامعه و حقوق آن حفاظت کنند و هم شخصیت  مجرم سیاسی احترام گذارند.

جرم سیاسی از جراین است که جنبه عمومی داشته و برای آن تصور مدحی خصوصی مشکل به نظر می‌رسد. علاوه بر آن ، آنچنان که از ظاهر امر پیداست از جمله مسائلی نیست که بتوان آنرا قابل گذشت خواند. هر چند راه گذشت از جرم سیاسی در مواردی همچون عضو عمومی می تواند بروز یابد.

حامیان پروژه جرم سیاسی معتقدند وجود این عنوان می تواند معادل مشروعیت برای هر نظامی باشد زیرا به تنهایی دلیل وجود آزادی بیان بوده و نشان می دهد جامعه توانایی تحمل افکار مخالف نظام سیاسی موجود را داراست.

از دیگر خصوصیات بر جسته جرم سیاسی، لزوم وجود هیات منصفه به عنوان وجدان آگاه جامعه است. ولی آنچه مهم است این است که در دادگاه سیاسی هیئت منصفه نه به عنوان عنصری تشریفاتی و نظارتی بلکه به عنوان نهادی است که با ارائه نظر قاطع، مجرمیت یا عدم مجرمیت را تایید می نماید. در این دادگاه پس از اینکه هیات منصفه بصورت ماهوی تشخیص جرم را به عمل آورد قاضی نیز وظیفه تمییز قانون حاکم را بر عهده خواهد داشت .

لزوم حضور هیأت منصفه نشانگر واقعیت دیگری است. به این معنی که جرم سیاسی جرمی اختصاصی نیست بلکه جرمی عمومی است و باید در دادگاه‌های عمومی مورد محاکمه قرار گیرد.

جایگاه جرم سیاسی در ساختار حقوق جزایی:

هر جرم از سه عنصر مادی، معنوی و قانون تشکیل شده است. عنصر قانونی در کشور ما درباره جرم سیاسی تنها اصل 168 قانون اساسی است و غیر از آن تاکنون هیچ قانون عادی به تصویب نرسیده است. تلاشی که مدتی قبل دولت با آن دست زد و با خروج از حدود قانونی خود و ورود به وظایف قوه قضائیه به آن پرداخت همچنان بدون نتیجه باقی مانده است.

اشاره به این مسئله نیز جالب توجه است که هر چند قوه مجریه محق است تا در مورد وظایف خود دست به تهیه لوایحی بزند لکن آیا می توان این مسئله را به وظایف قوه قضائیه نیز تسری داد. هر چند عده ای معتقدند چنین اجازه ای را به دولت می توان اعطاء نمود ولی بنظر می رسد این رویه یک سنت شکنی ناثواب است. علت آنکه مجریه اجازه یافته است تا در تهیه لوایح مربوط به حوزه کاری خود دست به تهیه لوایح بزند، تخصصی شدن بیشتر قانونگذاری‌ها در این صورت است. دولت بخاطر درگیری مستقیم با مسائلی که در حول وحوش اختیارات او قرار گرفته‌اند می‌تواند نظرات کارشناسانه‌تر و قابل اجراتر خود در این موارد ارائه کند ولی به همان دلایل، ورود او به حوزه وظایف قوه قضائیه (بخاطر تخصصی نبودن اقدامات) ناثواب و غیر قابل توجیه است. برای مثال می‌توان گفت که آیا می‌توان به قوه مجریه این حق را اعطاء نمودکه آئین نامه داخلی مجلس را بصورت یک لایحه تقدیم قوه مقننه نمایید؟

اگر از عنصر قانونی بگذاریم به عنصر مادی خواهیم رسید. عنصری مادی در حقوق جزا به سه شکل متصور است: فعل، ترک فعل، فعل ناشی از ترک فعل. بحث در این بیشتر شکلی است و در چارچوب این بحث جایی ندارد بهمین خاطر با ذکر همین مختصر به سراغ عنصر معنوی می رویم. عنصر معنوی در حقوق جزا ایران به تبعیت از فقه در سه شکل عمد و شبه عمد و خطای محض متصور است. نمی توان تصور کرد که یک مجرم سیاسی به طور خطای محض یا بلکه عمد دست به فعل مجرمانه سیاسی بزند.ماهیت جرم سیاسی نیز بگونه‌ای است که حتماً بشکل عمدی بروز می نماید.

آنچه در جرم عمدی از همه قابل توجه است سوء نیت مجرم است حال آنکه درباره مجرم سیاسی سوء نیت قابل تصور نیست.مجرم سیاسی چنانچه ذکر شد انسانی است آگاه که هدفش خدمت به کشور یا بهبود نظام سیاسی است. یک سئوال اساسی در اینجت مطرح است و آن اینکه آیا کس با چنین خصایصی را می توان مجازات نمود؟

در حقوق مطرح جزا برخی عناوین وجود دارند که با استفاده از آنها در تخفیف یا تعلیق یا آزادی مشروط مجرمین می شود. از جمله این عوامل عبارتند از عدم سوء ‌سابقه کیفری‌، وضع اجتماعی مجرم‌،اوضاء و احوالی که باعث ایجاد جرم شده است و از این است . این عوامل در صورتی که شرایط آن محیا باشد باعث تخفیف یا تعلیق اجرای مجازات می گردد . آیا کسی که کلیت عمل او ناشی از حس نیت بوده مستوجب مجازات است ولی کسی که با سوءنیت مرتکب عملی شده ولی با توجه به وضع اجتماعی خاص خود یا عدم سوء سابقه کیفری خود مجازاتش معلق می گردد از مجازات مصون خواهد بود ؟

چنانچه قبلاً آورده شده است ورود عنوان جرم سیاسی ازقالب جزایی کشورها به عنوان پیشرفت درآزادی بیان تلقی شده است اگر نگاهی مجرد داشته باشیم باید گفت نظام‌های سیاسی عموماً به دو نوع خود کام و دموکرات تقسیم می شوند . امکان تعریف جرم سیاسی در نظام‌های‌ در نظام های خودکام قابل تصور هم نیست زیرا اگر جرم سیاسی درچنین نظام‌هایی تعریف شوند دیگر نمی‌توان عنوان خود کام بدانها عطا کرد و اگر نظام سیاسی دموکرات باشد دیگر خود نظام در تعاریف محوری خود به مباحث آزادی بیان پرداخته است و تصور اینکه شخص با انجام جرم سیاسی مجازات گردد باز دموکراتیزه بودن آن نظام را زیر سئوال نخواهد بود‌؟ چنانچه ذکر شد استفاده ابزاری از حقوق توسط مردان سیاست همیشه تأثیرات مخربی به آن گذاشته است و لایحه ‌جرم سیاسی که چندی پیش توسط قوه مجریه یا بعبارت بهتر لایه ‌های سیاسی آن تقدیم مجلس شده است نیز باز نوعی استفاده سیاسی از حقوق بشمار می‌رود .

البته باید گفت تعارضاتی نیز که از نوشته حاضر در قبال جرم سیاسی مطرح شده چنان نیت که نتوان با آن کنار آمد، بلکه بایستی با توجه به اصل 168 قانون اساسی و دیدگاه‌های علمای حقوق و بیشتر حقوق جزا به این موارد پرداخت . متأسفانه هم‌اکنون اگر علمایی نیز از حقوقدانان وارد مباحث شده و در روزنامه‌ها به مصاحبه می‌پردازند بیشتر علمای دیگر شاخه‌های حقوق می‌باشند که بهتر است در این زمینه علاوه به اینکه اجازه ورود متخصصین جزایی را می‌دهند ، ایشان از آلوده شدن به مسایل سیاسی بپرهیزند زیرا چنین ورودی از طرف ایشان باعث شده اما اظهار نظر‌های آنها نیز بیش از آنکه وجهه حقوقی داشته باشد سیاسی تلقی شود .

حقوق از منظر امام علی (ع)

علمای اسلام معتقدند که هیچ مسئله ای بعد از توحید به اهمیت حق و عدل نمی رسد همانطوری که مسئله توحید در تمام اعتقادات دینی و اخلاقی مسلمانان ریشه دارد اداء حقوق دیگران نیز از آنچنان اهمیتی برخوردار است که بعد از اعتقاد به یگانگی خدا چیزی به پای آن نمی رسد و در تمام شئون اجتماعی مسلمین جایگاه مخصوصی دارد.

در این مقاله انواع حق از نگاه مولاعلی(ع) بررسی شده است.

 
   ● نویسنده: یوسف صدیق - عربانی

ارسال کننده: مدیر سایت

منبع: روزنامه - کیهان

 
 

حق الناس

حضرت علی«ع» در اهمیت حقوق مردم می فرماید:

سوگند به خدا اگر تمام شب را بر روی خارهای سعدان (خار سه شعبه و گزنده) به سر ببرم و یا با غل و زنجیر به این سو و آن سو کشیده شوم، خوش تر دارم تا خدا و پیامبرش را در روز قیامت، در حالی ملاقات کنم که به بعضی از بندگان خدا ستم نموده، و به ناحق چیزی از اموال عمومی را غصب کرده باشم(1)

آیا این سخنان گهربار، به مسئولین جوامع اسلامی و امت اسلام برای همیشه هشدار نمی دهد؟ بسیارند کسانی که ادعای دینداری می کنند ولی بی میل نیستند که از راه های نامشروع و تعدی به حقوق این و آن به مطلوب خود دست یابند چنانچه بعضی از این افراد، به آن امام بزرگوار پیشنهاد می کردند حال که حکومت اسلامی به دست شما رسیده است چه اشکال دارد که از هر راهی به اهداف خود دست یابید؟! ولی آن حضرت در جواب آنها اینطور می فرماید: آیا به من دستور می دهید که برای پیروی از جور و ستم و رفتار ناحق درباره امت اسلامی که برآنها ولایت دارم استفاده کنم؟ به خدا قسم تا عمر دارم و تا شب و روز از پی هم می آیند و ستارگان یکی پس از دیگری طلوع و غروب می کنند هرگز چنین کاری نخواهم کرد.(2)

اهمیت حق و عدل

در تفسیر قرآن کریم آورده اند: روزی دو کودک خردسال هرکدام خطی نوشته و به حضور امام حسن مجتبی علیه السلام شرفیاب شدند و از آن جناب خواستند که بهترین خط را انتخاب نماید در این موقع امام علی علیه السلام ناظر این صحنه بود به فرزند خود، امام مجتبی علیه السلام فرمود: پسرم نگاه کن که چگونه داوری خواهی کرد و حق را به صاحب حق خواهی داد زیرا این یک قضاوت است و خداوند تعالی در روز قیامت، از چگونگی آن از تو سؤال خواهد کرد.(3)

ببینید برای مسئله ای به این کوچکی که از دید ما شاید آنقدر کم اهمیت است که قابل ذکر نیست ولی می بینیم که حضرت امام علی علیه السلام تا آنجا به این مسئله اهمیت می دهد که به فرزندش آنگونه اخطار می کند.

احترام به حقوق مردم

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام پس از اینکه در سال 36 هجری حکومت اسلام را به دست گرفت در نهج البلاغه آمده است که آن حضرت به مأمور جمع آوری مالیات در مورد مراعات حقوق مردم اینگونه سفارش فرموده است: در مسیر راه هیچ مسلمانی را نترسان یا با زور و قلدری از زمین او عبور نکن. و افزون تر از حقوق از او مگیر، و هرگاه به قبیله ای رسیدی در کنار آبشان فرود آی و وارد خانه کسی از آنها مشو... تا آنجا که فرمود: پس به آنها سلام کن، و در سلام و مهربانی کوتاهی نکن سپس می گویی: ای بندگان خدا مرا ولی خدا و جانشین او به سوی شما فرستاده، تا حق خدا را که در اموال شما است تحویل گیرم، آیا در اموال شما حقی است که به نماینده او بپردازید؟الهی

اگر کسی گفت: نه، دیگر به او مراجعه نکن، و اگر کسی پاسخ داد آری، همراهش برو بدون اینکه او را بترسانی، یا تهدید کنی،... تا آنجا که فرمود:

و اگر دارای گوسفندی یا شتر بود، بدون اجازه اش داخل مشو که اکثر اموال از آن او است، آنگاه که داخل شدی مانند اشخاص سلطه گر و سخت گیر رفتار مکن. در کجای دنیا سراغ دارید که زمامداری در اوج قدرت، نسبت به مردم اینگونه سفارش کند؟(4)

حقوق دوستان

گاهی پیش می آید که دونفر دوست که سالها با هم در کمال صمیمیت و مهربانی زیسته اند و تحمل یکدیگر را در گرفتاری ها داشته اند ولی به خاطر اندک چیزی با یکدیگر قهر نموده و از هم جدا شده اند، و شیطان هم با دسیسه های اهریمنی خود پیوند دوباره آنها را ناممکن ساخته است. در این بخش از مقاله از زبان گوهربار حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می خوانیم که آن جناب در ایجاد رابطه مجدد بین این دو دوست چه بیان زیبایی را در نهج البلاغه به یادگار گذاشته است.

به فرزندش امام مجتبی علیه السلام می فرماید: چون برادرت از تو جدا شود تو پیوند دوستی را برقرار کن، اگر او روی برگرداند تو مهربانی کن، و چون بخل ورزد تو بخشنده باش، هنگامی که او دوری می گزیند تو نزدیک شو، و چون او سخت می گیرد تو آسان گیر... تا آنجا که می فرماید: چنانچه گویی بنده او هستی، و مثل اینکه او صاحب نعمت تو باشد.(5)

رعایت حقوق و حدود دوستی

مهربانی و گذشت هر چند بسیار عالی است اما باید بدانیم که در همه جا کاربرد ندارد بلکه در جایش ارزشمند است، همان طوری که خشم و غضب نیز جایگاه خودش را دارد اگر در جایی که نباید اعمال شود به کار رود به قول معروف به جای اینکه ابرو را درست کند چشم را کور می نماید سعدی می گوید:

تواضع گرچه محبوب است و اجر بیکران دارد

نشاید کرد با هر کس که هیبت را زیان دارد

به همین دلیل حضرت امام علی علیه السلام بعد از آن رهنمود بسیار زیبا به فرزند ارجمندش، امام مجتبی(ع) در رعایت حقوق دوستان، برای اینکه حدود و مرز محبت ها را نسبت به برادران دینی و دوستان معین کند بلافاصله به دنبال آن سخنان، می فرماید: مبادا دستورات یادشده را با انسان هایی که سزاوار آن نیستند انجام دهی، یا دوستی و گذشت را در غیر موضعش به کارببری... تا آنجا که فرمود:

با آن کس که با تو درشتی کرده تو به نرمی رفتار کن که امید است به زودی در برابر تو نرم شود.

حقوق برادری

آن حضرت در شناخت دقیق حقوق برادری می فرماید:

دوست، دوست نمی شود مگر آن که حقوق برادرش را در سه جا محفوظ نگه دارد: در فقر و گرفتاری و در نبود او، و همچنین بعد از وفات او(6) و منظور از نبود او یعنی همینطور که در حضورش از او دفاع می کند در نبودش نیز از حقوق او دفاع نماید.

حقوق متقابل پدر و مادر

آن امام بزرگوار در نهج البلاغه می فرماید:

همانا فرزند را به پدر، و پدر را به فرزند، حقی است.

حق پدر بر فرزند، این است که: پدرش را در تمام دستوراتش به غیر از معصیت خدا اطاعت نماید. و حق فرزند بر پدر این است که: نام نیکو برای او بگذارد، خوب تربیتش کند، و به او قرآن بیاموزد.(7) راستی اگر مسلمانان به این دستورالعمل های سعادت آفرین اسلام که از زبان امام معصوم تراوش کرده عمل کنند، و به حقوق هم احترام بگذارند، آیا جامعه اسلامی ما بهتر از این نخواهد بود؟

حقوق متقابل امام و امت

در رابطه با حقوق متقابل امام و امت امام علی علیه السلام با مردم اینگونه خطاب کرده و می فرماید:

ای مردم مرا بر شما حقی است و شما را نیز بر من حقی واجب شده است.

اما حق شما بر من آن است که خیرخواه شما باشم و بیت المال را میان شما عادلانه تقسیم کنم و شما را آموزش دهم تا بی سواد و نادان نباشید و شما را تربیت کنم تا راه و رسم زندگی را بدانید.

و اما حق من بر شما این است که در بیعت با من وفادار باشید، و در آشکار و نهان برایم خیرخواهی کنید و هرگاه شما را فراخواندم اجابت کنید، و چون شما را فرمان دادم اطاعت کنید.(8)

آن حضرت این سخنرانی را در آغاز پذیرش حکومت اسلام در سال 36 هجری ایراد فرموده است و در بخشی دیگر از این خطبه می فرماید: پس مسلمان کسی است که مسلمانان دیگر از زبان و دستش در امان باشند مگر آنجا که حق باشد...(9)

یعنی آنجا که قانون حکم می کند مجرمی تنبیه شود تأمین امنیت اجتماعی در گرو اجرای عدالت اسلامی است و باید آن مجرم از هر دسته و گروهی که باشد حد شرعی بر او جاری شود؛ پس اگر فی المثل مجرمی شلاق می خورد این عمل، ظلم نیست بلکه عین حق و عدل است و شلاق زننده نیز به حق عمل کرده است نه به باطل.

بزرگی حق الناس

در اهمیت و بزرگی حق مردم و مقدم بودن حق الناس بر خدا آن است که خداوند تعالی خودش حقوق بندگانش را بر حقوق خویش مقدم شمرده چنانچه حضرت امیرالمؤمنین در نهج البلاغه می فرماید: خداوند سبحان حقوق بندگانش را بر حقوق خود مقدم قرار داده است، پس هر کس که برای اداء حقوق بندگان خدا قیام کند، در حقیقت، این عمل، او را به اداء حقوق الهی می کشاند.(10)

بزرگی حق خدا از نگاه رسول خدا(ص)

هر چند حق خدا بر بندگانش بزرگ تر از آن است که اداء شود، چنانچه رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

همانا حقوق خداوند تعالی بزرگتر از آن است که بندگان او بتوانند اداء نمایند، و نعمت های او بیشتر از آن است که بندگان او بتوانند شمارش کنند، ولیکن صبح و شام توبه کنید و به سوی او بازگشت نمایید.(11)

حقوق متقابل رهبر و مردم

حضرت علی(ع) در رابطه با حقوق مردم بر رهبر چنین می فرماید:

آگاه باشید حق شما بر من آن است که جز اسرار جنگی هیچ رازی را از شما پنهان ندارم و کاری را جز حکم شرع بدون مشورت شما انجام ندهم و در پرداخت حق شما کوتاهی نورزیده، و در وقت تعیین شده، به شما بپردازم، و با همه شما به گونه ای مساوی رفتار کنم پس من وقتی مسئولیت های یاد شده را درست انجام دادم بر خداست که نعمت های خود را بر شما ارزانی دارد، و وظیفه شما هم فرمانداری از رهبر شما است تا آنجا که فرمود: خوارترین افراد نزد من انسان کج رفتار است که او را به سختی کیفر خواهم داد(12)

سفارش امام به مالک اشتر در رعایت حقوق مردم

مالک اشتر از یاران بسیار باوفای حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود که در لیاقت و شجاعت و ایمان و تقوی مشهور بود. امام علیه السلام در سال 38 هنگامی که او را به فرمانبرداری مصر برگزید منشوری را برای او نوشت که از زیباترین نامه های آن حضرت در نهج البلاغه محسوب می شود و به فرمان مالک معروف است. در این نامه که دارای معانی بسیار ژرف و عمیق است آنچه زمامداران اسلام باید بدانند و با عمل و مراعات آن کشورداری و دینداری و مردم داری کنند در این نامه مکتوب است.

اینک قسمتی از نامه امام به مالک: «دوست داشتنی ترین چیزها در نزد تو در حق، میانه ترین و در عدل، فراگیرترین و در جلب خشنودی مردم گسترده ترین باشد، که همانا خشم عمومی مردم، خشنودی خواص (نزدیکان) را از بین می برد، اما خشم خواص را خشنودی همگان بی اثر می کند، خواص جامعه همواره بار سنگینی را بر حکومت تحمیل می کنند، زیرا در روزگار سختی یاریشان کمتر، و در اجرای عدالت از همه ناراضی تر، و در خواسته هایشان پافشارتر، و در عطا و بخشش کم سپاس تر، و به هنگام منع خواسته ها، دیر عذرپذیرتر، و در برابر مشکلات کم استقامت تر می باشند، در صورتی که ستون های استوار دین، و اجتماعات پرشور مسلمین و نیروهای ذخیره دفاعی عموم مردم می باشند.

پس به آنها بیش تر گرایش داشته باش، و میل تو با آنان باشد.(13)

سفارش امام علی(ع) به فرزندانش در رعایت حق و عدل در قصاص

در نهج البلاغه می خوانیم که امام علی علیه السلام پس از ضربت خوردن با شمشیر ابن ملجم مرادی لعنه الله علیه در سال چهل هجری ضمن وصیت هایی که به فرزندانش امام حسن و امام حسین علیهم السلام فرموده در پایان وصیت در مورد قصاص این سفارش اکید را به یادگار گذاشته است: ای فرزندان عبدالمطلب مبادا پس از من دست به خون مسلمین فرو برید(و دست به کشتار بزنید و بدین بهانه تصفیه حساب ها را به میان بکشید) و حرفتان این باشد که بگویید امیرالمؤمنین کشته شده است.

بدانید جز قاتل من نباید کسی دیگر کشته شود آن هم درست بنگرید! اگر من از یک ضربت او که بر من وارد کرده مردم شما هم او را تنها یک ضربت بزنید.

مبادا دست و پای آن مرد را ببرید و او را مثله نمایید زیرا من از رسول خدا(ص) شنیده ام که فرمود: «جدا از بریدن اعضای مرده بپرهیزید هر چند سگ هار باشد».

رعایت حقوق حیوانات

امام علی«ع» در نامه 25نهج البلاغه درباره حمایت از حقوق حیوانات فرموده اند: «حق نداری حیوانی را بترسانی یا مورد اذیت و آزار قراردهی...»

قبلاً ترجمه بخشی از کلمات آن حضرت در بالا ذکر شد که آن حضرت به مأمور وصول مالیات خود فرمود: چون داخل شدی ظالمانه وارد نشو، و حیوانی را رم نده و هراسان مکن... تا آنجا که فرمود: در رساندن حیوانات (به مرکز حکومت). آن را به دست چوپانی بسپار که خیرخواه و مهربان و امین و نگهبان باشد، نه سختگیر و خشن باشد و نه ستمکار، نه تند براند، و نه حیوانات را خسته کند، ملاحظه فرمایید که چقدر زیبا سفارش مشفقانه به مأمورش می دهد... تا جایی که می فرماید: هرگاه حیوانات را به دست فردی امین سپردی، به او سفارش کن تا بین شتر و بچه اش جدایی نیفکند، و شیر آن را ندوشد تا زیانی به بچه اش وارد نشود... در سوار شدن بر شتران و چهارپایان حقوق آنان را رعایت کند، و مراعات حال شتر خسته یا زخمی را که سواری دادن برای او سخت است بنماید آنها را در سرراه به درون آب ببرد و از جاده هایی که دو طرف آن علفزار است به جاده بی علف نکشاند، و هرچندگاه شتران را مهلت دهد تا استراحت کنند و هرگاه به آب و علفزار رسید فرصت دهد تا علف بخورند و آب بنوشند.

 

پانوشتها

1- نهج البلاغه خطبه224

2- نهج البلاغه: خطبه126

3- تفسیر مجمع البیان، ج3، 64

4- نهج البلاغه، نامه25

5- نهج البلاغه، نامه1

6- نهج البلاغه: حکمت134

7- نهج البلاغه، حکمت 399

8- نهج البلاغه خطبه34

9- نهج البلاغه خطبه167

10- غرر الحکم، به نقل از میزان الحکمه، ج2/480

11- بحار، ج77/76

12- نهج البلاغه، نامه50

13- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، 569

پیغام گیر شعرا

   پیغام گیر فردوسی                    

                    نمی­باشم امروز اندر سرای                               

                که رسم ادب را بیارم به جای                              

                    به پیغامت ای دوست گویم جواب                                

چو فردا بر آید            چو فردا بر آید بلند آفتاب   

 

پیغام گیر خیام

این چرخ فلک عمر مرا داد به باد   

ممنون توام که کرده ای از من یاد   

رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش

آیم چو به خانه پاسخت خواهم داد   

 

پیغام گیر منوچهری

از شرم به رنگ باده باشد رویم

در خانه نباشم که سلامی گویم

بگذاری اگر پیغام پاسخ دهمت

زان پیش که همچو برف گردد رویم

پیغام گیر مولانا

بهر سماع از خانه ام رفتم برون.. رقصان شوم

شوری برانگیزم به پا.. خندان شوم شادان شوم

برگو به من پیغام خود..هم نمره و هم نام خود

فردا تو را پاسخ دهم..جان تو را قربان شوم

 

پیغام گیر بابا طاهر

تلیفون کرده ای جانم فدایت

الهی مو به قوربون صدایت

چو از صحرا بیایم نازنینم

فرستم پاسخی از دل برایت

 

پیغام گیر حافظ

رفته ام بیرون من از کاشانه ی خود غم مخور

تا مگر بینم رخ جانانه ی خود غم مخور

بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام

زآن زمان کو باز گردم خانه ی خود غم مخور

 

پیغام گیر سعدی

از آوای دل انگیز تو مستم

نباشم خانه و شرمنده هستم

به پیغام تو خواهم گفت پاسخ

فلک گر فرصتی دادی به دستم

 

پیغام گیر نیما

چون صداهایی که می آید

شباهنگام از جنگل

از شغالی دور

گر شنیدی بوق

بر زبان آر آن سخن هایی که خواهی بشنوم

در فضایی عاری از تزویر

ندایت چون انعکاس صبح آزا کوه

پاسخی گیرد ز من از دره های یوش


بر آبگینه ای از جیوه ء سکوت

سنگواره ای از دستان آدمیت

آتشی و چرخی که آفرید

تا کلید واژه ای از دور شنوا

در آن با من سخن بگو

که با همان جوابی گویم

تآنگاه که توانستن سرودی است


پیغام گیر سایه

ای صدا و سخن توست سرآغاز جهان

دل سپردن به پیامت چاره ساز انسان

گر مرا فرصت گفتی و شنودی باشد

به حقیقت با تو همراز شوم بی نیاز کتمان

 

پیغام گیر فروغ

نیستم.. نیستم..اما می آیم.. می آیم ..می آیم

با بوته ها که چیده ام از بیشه های آن سوی دیوار می آیم.. می آیم

و آستانه پر از عشق می شود

و من در آستانه به آنها که پیغام گذاشته اند

سلامی دوباره خواهم داد

پیغام گیر شاملو

اگر می تونی خودت را تست کن


سلام کمی هم فکر بد نیست
سعی کنید تا جواب قطعی به سئوالی نداده اید سئوال بعدی را مطالعه نکنید ضمنا ببینید برای هرسئوال چقدر وقت گذاشته اید
 
مسئله 1 - فرض کنید راننده یک اتوبوس برقی هستید. در ایستگاه اول 6 نفر وارد اتوبوس می شوند ، در ایستگاه دوم 3 نفر بیرون می روند و پنج نفر وارد می شوند . راننده چند سال دارد ؟
 
مسئله 2 - پنج کلاغ روی درختی نشسته اند ، 3 تا از آنها در شرف پرواز هستند . حال چه تعداد کلاغ روی درخت باقی می ماند؟
 
مسئله 3 - چه تعداد از هر نوع حیوان به داخل کشتی موسی برده شد ؟
 
مسئله 4 - شیب یک طرف پشت بام شیروانی شکلی ، شصت درجه است و طرف دیگر 30 درجه است . خروسی روی این پشت بام تخم گذاشته است . تخم به کدام سمت پرت می شود ؟
 
مسئله 5 - این سوال حقوقی است . هواپیمایی از ایران به سمت ترکیه در حرکت است و در مرز این دو سقوط می کند ، بازمانده ها را کجا دفن می کنند ؟
 
مسئله 6 - من دو سکه به شما می دهم که مجموعش 30 تومان می شود. اما یکی از آنها نباید 25 تومانی باشد . چطور ؟
جواب ها
============ ========= ========= ========= = 
مسئله 1 - راننده اتوبوس هم سن شما باید باشد . چون جمله اول سوال می گوید " تصور کنید که راننده اتوبوس هستید."
 
مسئله 2 - همه کلاغ ها ، چون آنها فقط " در شرف پرواز " هستند و هنوز از روی درخت بلند نشده اند..( اگر جواب شما 2=3-5 بوده بدانید دوباره محاسبات جلوی تفکرتان را گرفته است.)
 
مسئله 3 - هیچ . آن نوح بود که حیوانات را به کشتی برد و نه موسی ( "چه تعداد " جلوی فکر کردن شما را گرفته است.)
 
مسئله 4 - هیچ کدام . خروس ها که تخم نمی گذارند.اگر شما سعی کردید جواب توسط محاسبات و مقایسه اعداد بدست آورید ، شما دوباره به وسیله اعداد منحرف شدید.
 
مسئله 5 - بازمانده ها را دفن نمی کنند . آنها جان سالم بدر برده اند . شما به وسیله کلمات حقوقی و دفن کردن منحرف شده اید.
 
مسئله 6 - یک 25 تومانی و یک 5 تومانی . به یاد بیاورید ( فقط یکی از آنها ) نباید 25 تومانی باشد و همین طور هم هست . یک سکه 5 تومانی داریم.شما با عبارت " یکی از آنها نباید … " فریب خوردید.

من راننده تاکسی بودم

مسافر تاکسی آهسته روی شونه‌ی راننده زد، می‌خواست یه سوال ازش بپرسه راننده جیغ زد، کنترل ماشین رو از دست داد، نزدیک بود بزنه به یه اتوبوس، از جدول کنار خیابون رفت بالا، نزدیک بود چپ کنه، اما کنار یه مغازه توی پیاده رو متوقف شد، برای چندین ثانیه هیچ حرفی بین راننده و مسافر رد و بدل نشد، سکوت سنگینی حکم فرما بود، تا این که راننده رو به مسافر کرد و گفت: "هی مرد! دیگه هیچ وقت این کار رو تکرار نکن، من رو تا سر حد مرگ ترسوندی!" مسافر عذرخواهی کرد و گفت: "من نمی‌دونستم که یه ضربه‌ی کوچولو اونقدر تو رو می‌ترسونه" راننده جواب داد: "واقعآ تقصیر تو نیست، امروز اولین روزیه که به عنوان یه راننده‌ی تاکسی دارم کار می‌کنم، آخه من 25 سال راننده‌ی ماشین جنازه کش بودم!"